به نام خدا و با یاد راه خدا
در سال ۱۳۷۳ وقتی یک تعداد از عزیزان معلول را دور هم جمع کردیم و یک تشکل مردمی رو ایجاد کردیم بنام کانون معلولین توانا اساسا براین باور بودیم که معلولیت یک محدودیت تن هست، یک محدودیت جسم هست. هیچوقت باور نداشتیم معلولیت ناتوانیست این یک محرومیت است و مردم باید جمع شوند او را برای زندگیش کمک کنند. ما این باور را داشتیم که معلولیت یک محدودیت تن هست و همین محدودیت تن در جوامع انسانی باعث سازندگی شده با یکم تامل و یک مقدار توجه انسان وقتی محدود بود شبها نمیتوانست ببیند لامپ رو اختراع کرد، انسان وقتی نتونست بار ببرد انواع وسائل حمل و نقل روساخت ، انسان وقتی نتوانست پرواز بکند در حسرت پرواز بود تاریخ انسان ها رو نگاه کنید میخواد دست پیدا کند به آسمانها نتوانست این کار رو بکند، انواع هواپیماها و فضا پیماها را برای خودش ساخت و دست پیدا کرد به کره ی ماه. و حالا میخواهد ماوراء را برای خودش کشف بکند. پس محدودیت تن عامل سازندگیست هرچه شما درجامعه انسانی میبینید که مصنوعات ساخته شده ی دست بشر هست بدانید که انسان محدود بود و نیازمند بود وپی نیازش دست به سازندگی زد. حالا معلولین که به لحاظ تن محدودترهستند آیا آنها سازنده نیستند؟ آنها نباید سازنده باشند؟ بله آنها باید سازنده تر باشند. اینجاست که مامیگوییم معلولیت ناتوانی نیست ، معلولیت محرومیت نیست، معلولیت صرفا یک محدودیت تن است و این محدودیت تن عامل سازندگیست و انسان از پی محدودیت دست به سازندگی زده است.